من عاشق چشمت شدم؟


 

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

 

 

وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید

 

 

وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید

 

 

من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی

 

 

چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی

 

 

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

 

 

آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

 

 

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

 

 

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

 

 

من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی

 

 

چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی

 

 

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر

 

 

چیز ر آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر

 

 

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود

 

 

دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود

 

 

من عاشق چشمت شدم




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: